همین الان نقدا برایم وقوفی ایجاد شد و تصمیم گرفتم آن را با شما به اشتراک بگذارم. اینکه من هم مثل خیلی از آدمها دچارسوگیری منفی هستم. یعنی اینکه در مواجه با یک رویداد یا واقعیتی که با انتظاراتم مخالف است، بلافاصله فکرهای منفی به سراغم می آید. مثلا اگر دوستی جواب پیام های مرا ندهد هزار فکر بد به سراغم می آید، فکرهایی مانند اینکه نکند از دست من ناراحت شده، نکند می خواهد به من کم محلی کند و ….
اما خوشبختانه تمرینات مداوم ذهن آگاهی به من کمک کرده است که توجهم را از این فکرها بیرون بکشم و بر فکرها و احساسات ناخوشایندم قرار بگیرم. امروز هم که افکار ناخوشایند و به دنبال آن احساس اضطراب و ترس و خشم به سراغم آمد، به خود آمدم و گفتم اینها فکرهای توست ساخته ی ذهنت و تنها کاری که باید انجام دهی اقدام عملی است. بنابراین گوشی تلفن را برداشتم و با آن دوست تماس گرفتم و او به من توضیح داد که به دلیل مشغله ی زیاد تصمیم گرفته که به همه پیام ها در آخر هفته پاسخ دهد. و من فهمیدم که نگرانی ام بابت عدم پاسخگویی او بی مورد بوده است.
در واقع اول من آگاه شدم بر افکار و احساسات ناخوشایندم و بعد آن افکار را به چالش کشیدم!
من آن افکار منفی را با آزمون واقعیت به چالش کشیدم. یعنی به جای چرخیدن در ذهنم وپیدا کردن دلیل برای عدم پاسخگویی دوستم به پیامها، با زنگ زدن به او و پرسیدن علت رفتارش متوجه شدم که همه ی فکرهایم در مورد دلیل رفتار او بی معنی بوده است.