زمانی که گرفتار سرزنش، شرم، ناامیدی، غم و سایر هیجانات ناخوشایند می شویم، دلمان می خواهد کسی پیدا شود و به ما راهی نشان دهد تا از شر این احساسات ناخوشایند رها شویم. فردی که بتواند با همدلی و بدون ارزش داوری و قضاوت به حرفهای ما گوش دهد.
آیا کسی وجود دارد که همیشه در دسترس ما باشد؟ هر موقع از شبانه روز که ما به او نیاز پیدا کنیم؟
بله چنین کسی هست!
تنها کسی که همیشه در دسترس ماست خودمان هستیم، به شرطی که بدانیم چگونه از همراهی و همدلی خودمان برای گوش کردن به خود غمگین، خشمگین و یا شرمگین مان بهره بگیریم.
نوشتن راهی بسیار آسان برای همدلی و گفتگو با خود است.
البته که اگر اهل نوشتن نباشیم فکر می کنیم که غیرممکن است که دست به قلم شویم و بتوانیم احساساتمان را به روی کاغذ بریزیم. اما باور کنید که هر آدمی که سواد خواندن و نوشتن داشته باشد، توانایی انجام این کار را دارد. تنها باید شهامت به دست گرفتن قلم و حرکت آن بر روی کاغذ را پیدا کند.
نوشتن آنچه در درونمان در حال تجربه ی آنیم، نه نیاز به درست نویسی و دستور زباندارد نه هیچ چیز دیگر.
چنین نوشتنی تنها به یک چیز نیاز دارد «شهامت شروع نمودن نوشتن». نوشتنی که هیچ فکری در آن نیست تنها باید به خودمان و قلمی که در دست مان است اعتماد کنیم تا آنچه در لایه های زیر خودآگاهمان در جریان است به روی کاغذ جاری شود.
در این روش نوشتن تنها یک چیز مهم است، بدون وقفه و بدون فکر نوشتن و ریختن افکار و هیجانات به روی کاغذ…
این گونه نوشتن سبب به بیان درآوردن هیجاناتمان می شود. بیان هیجانات و نامیدنشان به میزان زیادی سبب آرام سازیشان می شود…