برداشتن یک قدم کوچک اولین قدم برای غلبه بر اهمالکاری
چند وقتی است که برای امروزنامه مطلبی ننوشته ام. به قول قدیمی ها پشتم حسابی باد خورده. شاید علت این
بهرمندی هرچه بیشتر از منابع لحظهی حال، عبور از رنج، توسعهی پایدار شادی و رضایتمندی
چند وقتی است که برای امروزنامه مطلبی ننوشته ام. به قول قدیمی ها پشتم حسابی باد خورده. شاید علت این
هیجان بخش جدا نشدنی از زندگی ما آدمهاست. البته که همگی با روی باز هیجانات خوشایندی مانند شادی و امید
یکی از دلایل عمده دوری از جمع و انزواطلبی احساس ناایمنی است. برای بعضی از افراد اعتماد کردن به دیگران
زمانی که گرفتار سرزنش، شرم، ناامیدی، غم و سایر هیجانات ناخوشایند می شویم، دلمان می خواهد کسی پیدا شود و
«هر فردی شاهزاده و شاهزاده خانم به دنیا می آید تا والدینش او را به قورباغه تبدیل کنند.» اولین بار
امروزتجربه ی خیلی جالبی داشتم و به معنای واقعی فهمیدم که در مواجه با یک مسئله می شود به کمک
من کیستم؟ انگار جمعیتی درون من زندگی می کنند. جمعی از خودها خودهایی که گاه از زمین تا آسمان با
امشب با خودم فکر می کردم زندگی چه معنایی دارد؟ نمی دانم چطور شده بود که به فکر معنای زندگی